گفتم پریشبا که افتادم به تمیز کردن اتاق، اینا نوشته های روی دیوارم بودن. از ۱۹ سالگی از هر متنی که خوشم اومده نوشتمش چسبوندم رو دیوار و هر وقت که حس کنم اونا دیگه عقیده ی من نیستن میکنمشون و چیزای جدیدی مینویسم و صبر میکنم تا دیوار پر شه یا اون عقیده ها عوض شن. هر چند اینا عوض نشدن اما شاید یه مدتی باید به خودم وقت بدم تا از ناامیدی دربیام و شاید ایندفه امید واقعی رو پیدا کنم. منظورم از امید واقعی امیدیه که وقتی رنج میکشمم در من باشه وقتی تا نصفه شب گریه میکنمم بتونم به خاطرش دووم بیارم.باید دنبال چنین چیزی باشم.کاش (یافت می نشود) نشه فقط.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خرید بیمه عمر راهنمای دیزل ژنراتور ها دخترونه همه چی موجوده قلم دانلود باران بهاری روانشناس و مشاور محمدرضا صدری آموزش لوازم باربي زوارالحسین آموزش همه چیز